نویسنده: محمود رامیار




 

حكم پس از نزول

نزول تدریجی برحسب حكمتی كه برای تربیت مردم و نشر رسالت و اثبات الهی بودن كلام و اقتضاء زمان ایجاب می‌كرد پیش آمد. بیان حكم در زمان لازم بود. بنابراین بیشتر اوقات حكم پس از نزول بود. یعنی در ابتدا كریمه‌ی شریفه‌ای نازل می‌گشت و پس از آن مردم مكلف به اجرای حكمی می‌گشتند و یا امری بیان می‌شد. مثلاً قول او:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى (87: 14)
پاك شد و پیروز آمد هر كه چیزی از مال خود داد». از عبدالله بن عمر (م73هـ) نقل كرده‌اند كه این آیه در زكاة فطر نازل شده است. ولی دیگرانی گفته‌اند كه این تأویل بی‌وجه است زیرا سوره مكی است و در مكه عید و زكات و روزه‌ای نبوده است. اما بغَوی در تفسیرش جواب می‌دهد كه ممكن است نزول آیه پیش از حكم باشد. یعنی در آغاز آیه نازل شده و حكم به زكات بعداً صادر گردیده است. نمونه‌ی دیگر آیه‌های 1 و 2 سوره‌ی بلد است:
«لاَ أُقْسِمُ بِهذا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ؛
سوگند بدین دیار (مكه). و تو در این شهر دست گشاده‌ای.» سوره مكی است اما اثر «حِلّ» (1)‌ روز فتح مكه پدیدار گشت كه در آن روز فرمود: «حلال شده است به من ساعتی از روز». و باز فرمود:
«جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ‌ (38: 11)
این سپاه اندك احزاب مغلوب و نابودشدنی است.» این وعده در مكه آمد كه لشكر مشركان فراری خواهد شد و نابود می‌گردند، اما تأویلش در روز بدر آمد و احزاب درهم شكسته شدند. و مانند آن:
«قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ مَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا یُعِیدُ (34: 49)
بگو كه حق آمد، و باطل دیگر نماند و تجدید نشود.» از ابن مسعود نقل كرده‌اند كه «جاء الحق» یعنی شمشیر برون آمد. آیه مكی است و پیش از وجوب قتال و جهاد آمده است. این تفسیر ابن مسعود را پاره‌ای روایات تأیید می‌كنند. روز فتح مكه چون پیامبر وارد مكه شد 360 بت در آنجا بود كه او (صلی الله علیه و آله و سلم) با چوبی كه بدست داشت شروع به شكستن آنها كرد و در آن لحظه می‌گفت:
«جاءَ الحقُّ و زَهَقَ الباطِلُ. إنَّ الباطِلَ كَانَ زَهُوقاً. و مَا یُبْدِیُ الباطِلُ و ما یُعیدُ.»
حق آمد و باطل گریخت. البته كه باطل گریزنده است. و باطل نه می‌ماند و نه تجدید می‌شود.
از این نمونه‌ها كه همه حاكی از تعیین خطوط كلی احكام سالها پیش از اجراء است در آیات قرآنی فراوان یافته می‌شود. اینها به خوبی نشان می‌دهد كه گرچه صدور احكام سیر تدریجی داشته، اما همگی از قبل در یك خط و به سوی یك هدف معین، دقیق و مرتب تنظیم شده بود. نمونه‌ای از آنها تعیین زكات است. ابن حصار می‌گفت: خداوند زكات را در سوره‌های مكی زیاد، به تصریح و یا كنایه، یاد كرده و این وعده‌ای بود كه ایفائش در مدینه پیش آمد. از این موارد قول او است در مورد كشت و زراعت كه فرمود: «حقّ آن را در روز چیدنش بدهید» (6: 141) و یا در سوره‌ی «مزمّل» فرموده بود:‌«نماز بپا دارید و زكات بدهید.»
و یا نمونه‌ی دیگر: «و آخرون یقاتلون فی سبیل الله (73: 20) و دیگران كه در راه خدا كارزار كنند.» مسلماً این آیه پیش از هجرت نازل شده و حكم قتال بعدها صادر گردیده است. و یا باز فرمود: «و كیست خوش سخن‌تر از آنكه به خدا دعوت می‌كند و كار نیك انجام می‌دهد.» (41: 33) این دعوت به خدا را گفته‌اند درباره‌ی مؤذنین بوده و حال آنكه آیه مكّی است و اذان در مدینه آغاز شده است.

نزول پس از حكم

در برابر، گاهی هم بوده كه حكمی جاری بوده و نزول پس از آن آمده است. از آن جمله آیت وضو است (5: 6) آیه مدَنی است اجماعاً و به حدود سال یازدهم هجرت می‌خورد در صورتی كه مسلماً وجوب دست نماز و فرض نماز از همان آغاز در مكه بوده است. دیگر از مثال‌های آن آیت جمعه است (62: 9) كه به مدینه آمده و جمعه در مكه فرض بود. هم چنین آیه‌ی صدقات (9: 60) در سال نهم نازل شده و زكات پیش از آن در اوایل هجرت تعیین شده بود.

پی‌نوشت‌:

1.بنا به یكی از اقوال در تفسیر كلمه‌ی «حِلّ»

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم